حامیان واقعی مصرف كنندگان


 






 
كثراً اقتصاددانان فلاسفه و جامعه شناسان در پاسخ به این پرسش كه آیا ما می توانیم صرفاً به استعاره دست پنهان آدام اسمیت تكیه كنیم ؟ پاسخ می دهند خیر ، ما نمی توانیم .
میل به افزایش سود و نفع بیشتر ، همواره برخی از فروشندگان را وادار خواهد كرد مشتریان خود را فریب دهند . این برخی از فروشندگان از بی اطلاعی و ناآگاهی مشتریان خود در راه گران فروشی و ترغیب كردن آنها برای خرید جنس های غیر استاندارد و یا مانده و تاریخ گذشته سوء استفاده می كنند . منتقدین بازار می گویند كه عملكرد بازار همواره باید با تمهیداتی دیگر تكمیل گردد تا از آن رهگذر بتوان مصرف كننده را هم از آسیب رساندن به خود بازداشت و هم از گزند فروشندگان طماع كه فقط به فكر نفع طلبی بیشتر خود هستند .
از این دلسوزی های پدرمآبانه دولت حتی در كشورهایی كه مدعی آزادی اقتصادی هستند مانند آمریكا نیز شكل گرفته است . میلتون فریدمن علل پیدایش این اقدامات را در ایالات متحده آمریكا این گونه شرح می دهد : از انتشار كتاب چشمه خاموش اثر راشل كارسون و تحقیقات سنتاتوراستش كفاور درباره صنایع دارویی و حمله رالف نادر به اتومبیل كرویر ساخت جنرال موتورز مبنی بر این كه اتومبیل مزبور در هر سرعتی نامطمئن است همه و همه به تغییرات عمده ای انجامید كه هم بر دامنه دخالت های دولت در عملكرد بازار اثر كرده و هم در طبیعت آن دخالت ها و آن تغییرات اینك نام حمایت از مصرف كنندگان را به خود گرفته است .
آنچه در ادامه می آید ، دیدگاه ها و انتقادات میلتون فریدمن اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶ و رهبر مكتب پلی شیكاگو است كه فعالیت های دولت به نام حمایت از حقوق مصرف كننده در آمریكا را مورد انتقاد قرار داده كه به نظر می رسد باید مورد توجه قرار گیرد ، چو ن آزموده را آزمون خطاست .
او می گوید : همه نمایندگی هایی كه در گذشته به دست دولت فدرال تأسیس شده اند تا به نظارت یا تنظیم فعالیت های اقتصادی بپردازند از هیأت مهندسین ارتش در سال ۱۸۲۴ گرفته تا شورای تجارت بین ایالتی در سال ۱۸۸۷ و نیز اداره راه آهن در سال ۱۹۶۶ همه و همه از لحاظ وسعت اهمیت و منظور با هم فرق بسیار داشته اند . با این همه تقریباً همه آنها فقط با یك صنعت منفرد سر و كار داشته اند و نه با همه صنایع و قدرت همه آنها نیز از پیش در ارتباط با همان صنعت مشخص و محدود بوده است اما حمایت از مصرف كننده و عمدتاً تنها حمایت از جیب او هدف مورد ادعای اصلاح طلبان بوده است ؛ آن هم نه در زمینه یك صنعت به خصوص بلكه در همه زمینه ها .
بعد از برنامه گام های روزولت روند دخالت دولت در امور سرعت بسیار گرفت . نیمی از سی و دو نمایندگی دولتی در این زمینه كه در سال ۱۹۶۶ وجود داشت ، بعد از انتخابات روزولت در سال ۱۹۳۲ به وجود آمدند با این همه دخالت دولت در این برهه هنوز نسبتاً ملایم و به صنایع منفرد محدود ماند . اداره ثبت فدرال كه در سال ۱۹۳۶ تأسیس گردید تا به ثبت كلیه مقررات دعاوی و دیگر اموری بپردازند كه به مقررات انتظامی صنایع ربط داشت ، در ابتدا نسبتاً كند رشد كرده و بعدها بسیار سریع سپس انفجاری بزرگ در امر فعالیت های نظارتی دولت پدید آمد در دوره ده ساله بعدی بیش از بیست و یك نمایندگی در این زمینه تأسیس شد و این بار به جای آن كه نظارت ها هر یك متوجه صنعتی منفرد باشد ، همه صنایع را در كل سطح كشور در خود فرا گرفت از محیط زیست گرفته تا توسعه و توزیع انرژی ایمنی اشتغال و .... علاوه بر این ، نگرانی دیوان سالاران از محدوده جیب مصرف كننده نیز فراتر رفت و به حوزه محافظت از خود او در مقابل بهره كشی فروشندگان شد و در حال حاضر نمایندگی های تازه تأسیس دولتی همگی نگران ایمنی مصرف كننده و رفاه حال او و مصون نگه داشتن او نه تنها از گزند فروشنده بلكه از گزند خود او نسبت به خویشتن خویش نیز هستند .
هزینه های دولتی نیز چه برای نمایندگی های قدیم و چه برای نمایندگی های جدید سر به آسمان كشیده و از كمتر از یك بیلیون دلار در سال ۱۹۷۰ به پنج بیلیون دلار در سال ۱۹۷۹بالغ گردید . در این مدت قیمت ها عموماً دو برابر شده اند ولی خرج این نمایندگی های دولتی پنج برابر شد تعداد كارمندان دولتی كه در كارهای نظارت مشغول به انجام وظیفه بودند سه برابر شد و از ۲۸۰۰ نفر در سال ۱۹۷۰ به ۸۱۰۰۰ نفر در سال ۱۹۷۹ رسید .
در همین دوره ده ساله رشد اقتصادی در ایالات متحده به شدت كاهش یافت . از سال ۱۹۴۹ تا سال ۱۹۶۹ بازده هر ساعت كار كلیه اشخاصی كه در مؤسسات خصوصی كار می كردند هر سال سه درصد بالا رفت كه این خود معیار ساده و مهمی در ارزیابی قدرت تولید است در ده سال بعد سرعت این ترقی به نصف كاهش یافت و در اواخر همان دهه میزان بازده در امر تولید رو به نزول نهاد . فریدمن مدعی است كه وجه مشترك تمامی جنبش ها ، از جنبش مصرف كننده تا جنبش محیط زیست و ..... این است كه همگی علیه رشد و توسعه اند ؛ همگی مخالف آبادانی های جدید بوده اند و نمایندگان دولتی نیز كه برای تحقق بخشیدن به خواسته های این جنبش تأسیس شده اند یكی یس از دیگری مخارج سنگین را بر صنایع كشور تحمیل كرده اند تا خود را با خواسته های مشروح و پر خرج دولتی تطبیق دهند . اینان از تولید بعضی محصولات جلوگیری به عمل آورده اند و از صنایع مختلف خواستار شده اند كه در بخش های غیر تولیدی سرمایه گذاری كنند ، آن هم به شیوه ای كه دیوان سالاران تعیین كرده اند .
نتایج این همه بسیار گسترده تر و گوناگون بوده است و بیم آن می رود كه از این همه گسترده تر و گوناگون تر گردد . پولی كه از جیب مالیات دهندگان مستقیماً خرج این نمایندگی ها می شود خود جزء كوچكی است كه از جمع كل هزینه های حاصله پنج بیلیون دلاری كه دولت سالیانه در این باره خرج می كند ، قطره ای است كه در دریای هزینه هایی كه صنایع و نیز مصرف كنندگان متحمل می شوند تا خود را با مقررات دولتی در این زمینه تطبیق دهند . بر آورده های محتاطانه ، رقم مزبور را چیزی در حدود ۱۰۰ بیلیون دلار تعیین كرده است و این رقم شامل آن هزینه های اضافی هم نمی شودكه به علت نبودن این یا آن كالا در بازار به مصرف كننده تحمیل می گردد .
انقلابی كه در نقش دولت رخ داده با فریب دادن و گمراه كردن بی سابقه عامه همراه بوده و می توان گفت فریب و گمراهی عامه خود در واقع به وجود آورنده آن انقلاب بوده است و این خود از رخدادهای كم نظیر است .
فرید من به مردم آمریكا می گوید : از خود بپرسید امروزه كدام چیزها در زمره بدترین محصولات قرار دارند و با گذشت زمان هیچ پیشرفتی به خود ندیده اند ؟ بی تردید خدمات پستی ، آموزش ابتدایی و متوسطه ، حمل و نقل و مسافربری ازطریق راه آهن در صدرلیست تولیدات بد قرار خواهند گرفت .
باز از خود بپرسید كدامین چیزها در شمار بهترین محصولات جای دارند و با گذشت زمان بیشترین پیشرفت را داشته اند . شك نیست كه وسایل خانگی ، دستگاه های رادیو و تلویزیون ، وسائل صوتی ، كامپیوتر و افزون بر این ها سوپر ماركت ها و مراكز خرید درصدر لیست تولیدات خوب قرار می گیرند . محصولات نامرغوب یا به دست صنایع دولتی ساخته می شوند و یا به دست صنایع زیر كنترل دولت . در مقابل محصولات خوش ساخت و ارزنده همگی به دست صنایع خصوصی و یا صنایعی تولید می شوند كه دولت در آن دخالت كمی دارد . با این حال ، هنوز هم عامه مردم و یا حاقل گروه كثیری از آنان به قبول این باور نادرست سوق داده شده اند كه بخش خصوصی ، اجناس نامرغوب تولید می كند و این دولت است كه باید بر صنایع خصوصی نظارت كند تا مبادا به طرف تولید كالاهای نامطمئن و پر زرق و برق و گران قیمت سر بخورند و نیز از ناآگاهی ، اعتماد و آسیب پذیری مشتریان سوء استفاده كنند . این نوع مبارزات در راه بسیج افكار عمومی با چنان موفقیتی همراه بوده است كه امروزه ما در پی آنیم تا مردم را چندان فریب دهیم تا حاضر شوند مسئولیت بسیار خطیرتر تولید و توزیع انرژی را هم به اداره خدمات پستی واگذار نمایند .فریدمن برای نمایان و برجسته ساختن تفاوت فعالیت های دولتی و خصوصی به دو صنعت برجسته و مهم اشاره می كند . او می گوید : صنعت راه آهن از یك سو و صنعت اتومبیل از سوی دیگر بهترین نمونه هایی هستند كه می توانند روشنگر تفاوتی باشند كه بین یك صنعت تحت نظارت دولت قرار دارد و از رقابت مصون است و دیگری صنعتی است خصوصی كه رقابت باعث ر شد آن شده است . هر دو صنعت ، در یك بازار رقابت دارند و یك نوع خدمت به مردم عرضه می كنند و آن حمل و نقل است . یكی صنعتی است عقب افتاده و غیر كار آمد كه نوآوری بسیار كمی در آن مشاهده می شود . مؤسسات راه آهن همگی ضرر می دهند و همگی در آستانه آنند كه یكسره به تملك دولت در آیند . از طرف دیگر صنعت اتومبیل كه رقابت های خارجی و داخلی همواره بر آن مهمیز می زده و خود آزاد بوده است تا به هر گونه نو آوری روی آورد ، قدم های بسیار بزرگی در راه پیشرفت برداشته و آنچنان نو آوری هایی یكی پس از دیگری كرده كه باور كردنی نیست . دخالت های دولت در بازار از قوانین و قواعد علمی مخصوص به خود پیروی می كند . این نوع دخالت ها از نیروهایی تبعیت می كنند و به طرفی می روند كه با خواست و آرمان بنیانگذاران و طرفداران آن به هیچ وجه دمساز نیست .
هر جا كه دولت در عملكرد بازار دخالت كند ، نیروها و نتایج به خصوصی حاصل خواهد آمد . اعم از این كه هدف از آن دخالت ها حمایت از مصرف كننده در مقابل تحمیل كالاهای نامرغوب و قیمت های گران باشد یا ترویج ایمنی و یا حفظ زیست هر دخالتی به وجود آورنده موضع قدرتی است و با گسترش قدرت دولت ، حجم فعالیت های اقتصادی دولت گسترش یابد و این گونه است كه دولت خود دلایل وجود خود بزرگ را به خاطر فعالیت های پدر مابانه توجیه می كند . فریدمن مدعی است ما به عنوان مصرف كننده نمی توانیم به حمایت دولت از خودمان تكیه كنیم . پس می باید به چه چیزی امید ببندیم ؟ بازار كدامین وسیله را برای حمایت از مصرف كنندگان می تواند مورد استفاده قرار دهد ؟ و چگونه می توان آن وسایل را بهبود بخشید ؟ فریدمن با مثال هایی در صنایع مختلف نشان می دهد كه چگونه دخالت های دولت با هر نامی و یا هر نیتی می تواند جلوی رشد و توسعه را بگیرد و حتی موجب حركت قهقرایی هم شود .
او می گوید : در سال ۱۸۹۰ متجاوز از ۱۰۰۰شركت مجزای راه آهن در كشور به وجود آمده بود و طول شبكه خط راه آهن در آمریكا به تنهایی در آن زمان از مجموع تمامی راه آهن های بقیه
كشورهای جهان بیشتر بود . رقابت در میان شركت های راه آهن بسیار شدید بود و در نتیجه كرایه بار و مسافر پایین بود تا این كه جنبش های مزرعه كه در دهه ۱۸۷۰ به وجود آمد و در پی آن حزب پشت سبزان و گروه متفقین و كشاورزان و گروه های دیگر نیز یكی از پس از دیگری به جنبش مزرعه پیوستند و همگی با هم خواستار كنترل دولت بر كرایه ها و نیز بر عملكرد راه آهن شدند . نتیجه دخالت دولت این است كه اكنون می بینیم فاصله بین صنایع خودروسازی و راه آهن به خوبی نمایان گر این است . فریدمن مدعی است اگر شورای تجارت بین ایالتی هرگز تأسیس نشده بود و اگر به نیروهای بازار اجازه داده شده بود تا به طور طبیعی عمل كند آمریكا هم امروز صاحب سیستم حمل و نقلی بود بسیار بهتر از آن كه امروز هست .
منبع:مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم
ارسال توسط كاربر محترم : omidayandh